زمانی سوالاتی برایمان به وجود می آید. این سوالات لازمه کشف حقیقت و داستان یک شوتر اول شخص MILITARY است. حال این سوال و این دغدغه را اکثر منتقدان و بازیبازان دنیای گیم هر سال پشت سر هم تکرار میکنند. سوالی که همیشه با آگاه سازی داستان و فضایی که شرکت سازنده ارائه میدهد کامل میشود. اما شرکت بزرگ اکتیویژن واقع در شهرک سانتا مونیکا لس آنجلس به همراه استودیو موفق TREYARCH برای بار نهم دست به عنوانی دیگر از سری موفق Call Of Duty زده است.اما این معرفی با تعجب بسیاری از منتقدان و گیمرها روبرو شد. همراه با تایید این نسخه از سوی اکتیوژن داستان و محیط های بازی تا حدودی لو رفت. داستان بازی به آینده ای دور خواهد رفت. جنگ افزار ها حالتی رباتیک به خود گرفته است. تانک ها سوار بر باتری هستند تا سوار بر سوخت فسیلی. ربات ها مهم ترین دستاورد جنگی هستند و برای هر قشر جنگی خطرناک هستند. پس از گذشت چندین ماه این بازی عرضه شده و حال باید تحلیل و تفسیری از این بازی را انجام داد تا بفهمیم چه در هسته این بازی گنجانده شده است.
developer=treyarch
publisher-ActiVision LA
writer- david s. goyer
music by-trent reznov
series - call of duty
ENGINE-- Black Ops II ENGINE
platforms-pc-ps3-x 360 wii U3
release date- november 13
genre- first person shooter military
modes-singel player and multyplayer
system requirments for pc
operating system- windows vista service pack 2- windows 7 service pack 1 (for xp not sopported)e
Cpu-intel core 2 dou E8200 2.66 ghz or AMD phentom x3 8750 2.4 ghz
ram- 2gb for 32 bit and 4 gb for 64 bit
hard drive space - 16 gb
graphic card - nvidia 8800 gt 512 mb and ati radeon HD 3870 512 mb
آینده ای رو به تباهی. آینده ای که امیدی به آن نیست. زمانی که سری MW را تجربه میکردیم آینده ای میدیدیم که تباه بود. اما حال این سال 2025 میلادی است که دنیا با سرآمد ربات های چینی و ژاپنی در حال چرخش است. دنیایی که هر لحظه ممکن است فرو بریزد. نویسنده و خالق این نسخه که یک نوینده و کارگردان هالیوودی است توانسته منشا سال 2025 را به یک جنگ سرد تبدیل کند. سال 2025 آغاز جنگ سرد دوم بین دولت های جماهیر شوروی سابق و کوبا و آمریکا و سرانجام چین است. یک ارتشی کوبایی به نام رائول منندز (raul menendez) میخواهد راه اطرافیانش و همرزمانش را طی کند. او میخواهد جنگی سرد علیه دولت امریکا بوجود بیاورد. بنابر همین با وسوسه هایش بر دولت چین و روسیه و تفافق نامه ای برای تقدیم ربات ها به او و همرزمانش همراه با این دولت ها به جنگ با امریکا میرود. این روسیه و کوبا و چین هستند که با تصاحب قدرت و تکنولوژی رباتیک پا به جبهه نبرد میگذارد. حال در غرب امریکا و در شهر لس آنجلس کالیفرنیا به علت حملات گسترده منندز در حال تباهی است. البته باید گفت که کل امریکا در تقدیم جنگ قرار دارد. واشنگتن دی سی اسیر حملات کوبنده رژیم روسیه است. گروهی به واشنگتن اعزام میشوند تا رئیس جمهور و وظیر دفاع secretary ایالت متحده را به منطقه ای امن برسانند. این منطقه شهری نیست جز لس آنجلس که کمترین خطر را برای رئیس جمهور دارد. سرگروهبان David Mason که پسر الکس میسون نیز می باشد همراه با همگروهیانش به قلب لس آنجلس و شهرک بورلی هیلز میزنند. او که از محافظان اصلی رئیس جمهور است حال وظیفه ای خطیر را بر شانه هایش میبیند. کل این حوادث یک طرف و بازپرسی های بین المللی که روی یکی از تکاوران نیروی دریایی ایالت متحده به نام SGT FRANK WOODS است هم یک طرف. سرگروهبان فرانک وودز زنده از پناهگاه های ویتنام در آمده و حالا مشغول رساندن اطلاعات زمان قدیم جنگ و بررسی رائول منندز است. او تکاوری های زمان قدیم همراه با خاطراتی که با کاپیتان الکس میسون و مامور ویژه هادسون و ویور انجام میدادند را بازگو میکند که ربط عظیمی بر حوادث حال حاضر در سال 2025 میباشد.
زمانی که میخواهید داستان را در سال 2025 بازگو و به رشته تصویر در بیاورید باید هنر خلق گرافیک را نیز انجام دهید. کاری که دیوید اس گویر به خوبی هرچه تمام تر توانست با موتور IW 4 یا BLACK OPS II ENGINE انجام دهد. خوشبختانه با تمام مشکلات جزیی گرافیک در بخش تکنیکی ما شاهد گرافیکی هنری عالی از سوی این بازی بودیم. محیط ها همانند روایت داستانی جدید رو به تکاملی کامل آورده اند. شاید همگان حدس هایی منبی بر یک رنگ بودن محیط ها در نسخه های قبل سری ندای وظیفه زده باشند. اما این بار از این حدس ها و حرف ها خبری نیست. محیط بازی به زیبایی به سمت و سوی عنوانی جدید رفته است. ساختمان های شهر لس آنجلس به زیبایی و با جزییات کامل بر محیط حکم رانی میکنند. درختان معروف لس آنجلس با تمامی جزییاتشان بر روی محیط گرافیکی بازی تعبیه شده. دود و آتش بر سرسرای شهر و ساختمان ها چیره گشته . نور خورشید از لابه لای دود و آتش مسیر خود را به روی ساختمان ها و اشیا و زمین باز میکند و مناظری جالب توجه را خلق می سازد و ما را یاداور جنگی عظیم در شهری زیبا میکند. درست همانند جنگ جهانی در شهر های بزرگی مثل برلین و مسکو. حال میخواهیم بررسی کوچکی بر گرافیک تکنیکی بازی انجام دهیم. یکی از مستقلات قدرت یک گرافیک امر شبیه سازی تکنیکی گرافیک است. چیزی که شاید دیوید اس گویر نتوانست از پس آن بر آید. البته امریست طبیعی. چون گرافیک و موتور بازی نسخه ای کپی و بدون تکامل موتور های قبلیست اما با این حال هم به نحور احسنت از آن استفاده شده است. از مهمترین اشکالات گرافیک تکنیکی بازی افت بافت های تکسچر ها میباشد که همانند نسخه قبل تا حدودی اذیت میکند. بافت تکسچر ها بسیار نامیزان هستند و ما بافت های ساختمان ها و جزییات لباس دشمنان و همرزمان را نمیبینیم. شاید یکی از دلایلی که این بازی توانست فریم بسیار خوبی بدهد همین افت تکسچر ها میباشد. اما باید بگوییم که تا حدودی جزییات ساختمان ها و زمین و مناطق دوردست بسیار خوب طراحی شده است و هیچگونه مشکلی در آن ندارد. جزییات دیوار ها و سنگ هایی که در اثر تخریب به وجود آمده اند بسیار جالب است و نمادی از یک جنگ تمام عیار را ایجاد میکند. سایه ها همانند نسخه های قبل بسیار خوب و آبرو مند هستند و ما سایه های بازی را به خوبی و بدون ذره ای لبه مشاهده میکنیم. نورپردازی محیط هم به خوبی با سایه ها هموار گشته. هر چند که در برخی محیط های ریز و بدون نور سایه بوجود نمی آید که البته زیاد این امر بخاطر نبود نور اذیت کننده نیست. یکی دیگر از دغدغه های اصلی این بازی برای هواداران تخریب محیط بهینه است. چیزی که استودیو تریارک توانست با تلاش زیاد کارکنانش این قسمت را به موتور IW 4 اضافه کند و اسم آن را هم BLACK OPS II ENGINE گذاشته اند. تخریب محیط تا درصد بسیار زیادی بالا رفته و ما درک بهتری از شلیک و انفجار خواهیم داشت و در مواقع بسیار زیادی خواهیم دید که بافت ساختمان ها در این قسمت به خوبی تخریب شده و آثار خود را به جای گذاشته است. جزییات شخصیت ها و انیمیشن هایشان نیز همانند قبل به زیبایی ساخته شده و این امر روی شخصیت های اصلی بازی بیشتر به چشم می آیند و دیگر اینکه فیزیک بازی در کنار تخریب بسیار کارآمد و خوب طراحی شده. و درختان در کنار شلیک و انفجار و بادی که در اثر گرد و خاک بوجود آمده عکس العمل خوبی نشان میدهند. با اینکه موتور بازی در این نسخه همان چیزی بود که در نسخه های قبل دیدیم اما بدون شک باید گفت گرافیک بسیار بهتری از نسخه های قبلی عمل آوری شده است.
صحبت از گیم پلی شد. باید بگویم که سر منشا یک گیم پلی بهینه و حماسی یا EPIC را خود سری COD از زمان MODERN WARFARE 1 خلق کرد. این گیم پلی به صورت دست به دست در سالیانی به این نسخه رسیده و بدون هیچگونه حق داری از این بازی باید بگویم هنوز هم برایمان تازگی دارد. وقتی که آن گیم پلی زیبای نسخه های قبل را در محیطی جدید احساس میکنید و میترسید که ناگاهی CLIFFHANGER ی ایجاد شود و شخصیت اصلی در بازی کشته شود چه حس و حالی به شما دست میدهد؟ این چیزی است که با همه کلیشه بودنهایش هیچگاه در سری COD از یاد من بیرون نمی رود و باز هم شاهد زیبایی های آن بودم. با توجه به گذشت سالین دراز ما در 2025 هستیم. بنابراین آیتم هایی باید بر بازی اضافه شوند که حس و حال دنیایی نوین را به ما بدهد. از سلاح های متفاوت و فوق العاده کارآمد گرفته تا ربات هایی کنترل شده که میتوانند با کنترلی اشتباه بر علیه شما شوند. سلاح ها در این نسخه حرف اول را بر گیم پلی میزنند. وجود سلاح هایی قدرتمند مانند SCAR و GR235 و VC SNIPER آن چیزی است که بازیباز را بیش از پیش معتاد سرگردانش میکند. سلاحی مثل VC SNIPER میتواند کاری کند که شما دشمن را از پشت دیوار نابود کنید. یا وجود سلاحی مثل MB63 میتواند کاری کند که شما با زدن یک دکمه دشمن را خلع سلاح کنید که در نوع خود فوق العاده جالب است. از قدرت های دیگر گیم پلی ربات ها هستند. ربات هایی که با کنترلی که بر دستان شخصیت بازی چسپیده شده اند کنترل و برنامه ریزی میشوند. اما تاکتیک بهینه بازی کاری کرده که دیگر ما شاهد یک اکشن عامیانه نیستیم و در موارد بسیار زیادی شاهد هستیم که باید روند اکشن را بسیار تکتیکال پیش ببریم. روشی که گهگاهی روایت داستانی بازی را تا حدودی RPG میکند و ما بر حسب تصمیماتی که میگیریم میتوانیم روایت داستانی را در گیم پلی نیز تغییر دهیم. شاید این قسمت ما را در مواقع بسیار ریزی یاداور بازی های AAA کند. کنترل شخصیت بازی بسیار نرم و سریع و تخریب ساز تر شده و میبینیم که چگونه با سلاح ها متچ میشود و میبینیم که باز دم سلاح ها در زمان شلیک به وجود خواهد آمد. وجود جنگ افزار های رباتیک بزرگتر نیز از مهمترین قدرت های گیم پلی است. در قسمت هایی خواهیم دید دیوید میسون باید کنترل جت های جنگی نفر زن را بر دست بگیرد و به قلب خیابان های لس آنجلس پرواز کند. خوشبختانه کارگردان با توجه به تخیلاتش از یک دنیای خیالی توانسته آیتم هایی خیالی زیبایی را گردآوری کند. از دیگر بخش های زیبای گیم پلی مود زامبی هست که شما میتوانید این مود را به صورت تک نفره و CO-OP انجام دهید و لذت کافی را ببرید. در این مود زامبی ها بیشتر و نفس گیر تر شده اند. همینطور اینکه شما بخش مولتای پلیر را میتوانید با تمامی اچیومنتها و محیط های جدیدش و صد البته مودزامبی انجام دهید که تا چند وقت از آن لذت خواهید برد.
صداگزاری بازی بر عهده ترنت رزنوو از موزیسین های هالیوود که یکی از کارهایش را میتوان SNOW WHITE AND HUNTSMAN نام برد میباشد. موسیقی ها و تم های بازی کاملا حیاتی و حماسی تر شده است. جو کلیف هنگر ها به موسیقی های زیبای آن است که ترنت رزنوو توانسته به خوبی از پس از قسمت بر آید. صدای موسیقی با توجه به اینکه اکشن در بازی بسیار زیاد است و مخفی کاری خیلی کم دیده میشود همواره با تم هایی شلوغ و پر تب و تاب دنبال میگردد. سرعت گیم پلی با سرعت ریتم موسیقی متچ شده است و یک حس خوبی در پیشبرد سرعت بازی به بازیباز القا میکند. به طور کلی موسیقی توانسته با ملودی های سریع و خشن حس واقعی را همانند قبل برساند و در موارد سینمایی و احساسی به اوج خود برسد. اما دیگر جای گفتن ندارد که سری COD در صدای جو یک جنگ چگونه میباشد چون در این سالیان همواره صدا هایی لایو و زیبا را از محیط میشنیدیم. صدای شلیک-صدای انفجار هایی که از دور دست و نزدیک شنیده میشود-صدای فریاد همرزمان در برابر تاکتیکهایشان-صدای هواپیما ها و جت ها از آسمان و به کل صدای جو محیط به زیبایی در این نسخه نیز روی محیط ساخته شده و حس یک جنگ تمام عیار را همراه با موسیقی فوق العاده به بازیباز القا میکند.
عنوان COD امسال جدا از کلیشه های خوب و همیشه زیبای آن ما را با المان های جدیدی و زیبایی آشنا کرد و به کل ما را به دنیایی جدید آورد که در هیچ شوتر اول شخص اپیک تا به حال دیده نمیشد که این خودش جای گفتن نوآوری از این بازی را دارد و ما میتوانیم به قدرت بگوییم که این نسخه میتواند دو کاندید اصلی در بخش بهترین شوتر و بهترین مولتی پلیر سال و برنده آن ها باشد. عنوان BO2 امسال توانسته با قدرت یکی دیگر از عناوین قدرت مند سری بزگ COD باشد و توانسته چیزی فراتر از نمایش هایش ظاهر شود.